استاد اصولا منطق چیه؟ استاد کمی فکر کرد و جواب داد گوش کنید مثالی می زنم: دو شخص به من مراجعه می کنند یکی تمیز و دیگری کثیف, به اون ها پیشنهاد می کنم حموم کنند.شما فکر می کنید کدومشون این کار رو انجام میدن؟ هر دو شاگرد جواب دادند: خب مسلما کثیفه استاد گفت: شخصی که تمیزه قبول می کنه, چون به حموم کردن عادت داره و کثیفه قدر اون رو نمی دونه و ادامه داد بنابراین چه کسی حموم می کنه؟ حالا شاگردها جواب دادند: تمیزه استاد گفت: شخصی که کثیفه قبول می کنه، چون به حموم احتیاج داره و دوباره پرسید: خب، پس کدوم یکی از مهمون های من حموم می کنند؟ یک بار دیگه شاگردها گفتند: کثیفه استاد دوباره گفت: البته که هر دو, تمیزه به حموم عادت داره و کثیفه به حموم احتیاج داره و ادامه داد خب بالاخره کی حموم می گیره؟ بچه ها با سر درگمی جواب دادند: هر دو استاد بار دیگه توضیح داد: نه، هیچ کدوم حموم نمی کنند چون کثیفه به حموم عادت نداره و تمیزه هم نیازی به حموم کردن نداره شاگردها با اعتراض گفتند: درسته، ولی هر بار شما جواب دیگه ای میگین و هر دفعه هم درسته استاد با لبخند گفت: پس متوجه شدید که این یعنی منطق و از دیدگاه هر کسی متفاوت
+ نوشته شده در جمعه 27 دی 1392برچسب:داستان کوتاه, داستان های کوتاه,داستان کوتاه عاشقانه,داستان های کوتاه عاشقانه,داستان عاشقانه,داستان های عاشقانه,داستان های کوتاه اموزنده,داستان های کوتاه واقعی,داستان های واقعی, ساعت 6:36 توسط phna
|
|